رقصم گرفته بود
دیوانه وار
گور پدر دیوانگی
رقصیدم
و هنوز هم می رقصم
با ساز تو
بی تو…
پاییز فصل بیامتداد رویاهاست
و یک فنجان چای داغ نوشیدن
زیر باد سر غروب
بیمنتها، بی امتداد در جاده پاییز
می توان به هر چیز اندیشید، مثل تو
و همانند ستاره های تابستانی
رویا ها می پیوندند به حقیقت
باز همان برگهای سرخرنگ
و پاییز دوست داشتنی!
C†?êmê§ |